خیلی از ما سکوت کردن رو با بخشیدن اشتباه می گیریم! اما بخشیدن این نیست که در مقابل اشتباه دیگران سکوت کنیم و امتیاز بگیریم و منتظر فرصت بمونیم تا یه گوشه ی رینگ پیدا کنیم و طرف رو ناک اوت کنیم! اگه می بینیم بعضی وقتها از اشتباهات اطرافیانمون خسته می شیم و بهشون ( یا خودمون) می گیم "دیگه کافیه! دیگه نمی بخشمش!"، بهتره یه تجدید نظری توی تعریفمون از "بخشش" داشته باشیم! چون اگه واقعا بخشیده بودیمش، هیچ وقت اشتباهاتش یادمون نمی موند!

یادمون باشه لازم نیست همه رو ببخشیم، ولی اگه بهش (یا به خودمون) گفتیم که بخشیدیمش، حواسمون باشه که مسئولیت بزرگی رو قبول کردیم.

وقتی یه نفر رو می بخشیم، یعنی خطاشو نمی بینیم، حتی اگه نتونیم خطاشو فراموش کنیم هم به روش( یا به روی خودمون) نمیاریم که یه روزی این کار رو مرتکب شده. حتی اگه دوباره همون خطا رو تکرار کنه. حتی اگه خودشم بخواد به یادمون بیاره، خیلی نامحسوس(!)، دستشو می گیریم و مواظبشیم که این کار رو نکنه!
وقتی یه نفر رو می بخشیم به این معنا نیست که آتویی ازش داریم و هر وقت دلمون خواست می تونیم اذیتش کنیم.
وقتی یه نفر رو می بخشیم باید سعی کنیم شرایط رو تا حدی عادی کنیم که دوباره خودشو دوست ما بدونه و معذب نباشه، تا جایی که خودشم یادش نمونه یه زمانی یه خطایی مرتکب شده.
وقتی یه نفر رو می بخشیم یعنی مواظبیم عزتش ضربه نخوره.
وقتی یه نفر رو می بخشیم یعنی یعنی مواظبیم از معذرت خواهیش پشیمون نشه.
وقتی یه نفر رو می بخشیم یعنی آماده ایم که یه پله بزرگ تر بشیم.
پ.ن: داره میشه یک سال، که تصمیم گرفتم خیلیا رو ببخشم. ولی وقتی شب قدر امسال، اس ام اس عزیزی رو دریافت کردم که از بخششم خوشحال بود، با خدای خودم عهد بستم که محبت بی دریغ رو هم به بخشش بی دریغم اضافه کنم. محبتی که دغدغه ی برداشت های اطرافیان رو نداره. محبتی که نگران احمق پنداشته شدن نیست. محبتی که در قید پرهیز از دلبری کردن نیست.






برچسب ها : چنین گفت فهیمه  ,